حباب مسکن در چند سال اخیر بیشتر از هر زمان دیگری بزرگ شده است و بحران را به نقاط حساسی رسانده است. خیلی از تهرانی ها در آرزوی خانه دار شدن به سر می برند و آمارها نشان می دهد که احتمالا قرار هم نیست که گشایشی در این زمینه حاصل شود.
به گزارش پرشین سازه ، در حال حاضر نسبت قیمت مسکن به درآمد سالانه خانوار در کل دنیا، کمتر از ۱۴ است اما این نسبت در کشور ما به ۲۹ رسیده است. این عدم تناسب باعث شده است که خیلی از شهروندان ایرانی قادر به خرید و مسکن نباشند.
البته لازم به ذکر است که میزان سختی این معضل در جاهای مختلف کشور متفاوت است. مثلا در شهرهای بزرگی مثل تهران، این مشکل به یک غول بسیار بزرگ تبدیل شده است. در حال حاضر سوال بزرگی که در جامعه وجود دارد این است که آیا این مشکل در کشورهای دیگر نیز به همین صورت است و نسبت قیمت مسکن به درآمد سالانه ی خانواده چقدر است؟
به طور کلی که به نظر می آید قسمت مسکن نسبت به درآمد در کشور ما، حدود دو برابر میانگین جهانی است. در واقع خیلی از خانواده های ایرانی باید حدود ۳۰ درصد از درآمد خود را صرف هزینه های مربوط به مسکن کنند که این مسئله به نام شاخص میزان فقر مسکن شناخته شده و از شاخص های بسیار مهم سنجش دسترسی به مسکن است. در حقیقت این شاخص نشان می دهد که یک خانواده، چند سال باید درآمد خود را ذخیره کند تا در نهایت قادر به خرید یک خانه ۹۰ متری فرضی با قیمت متوسط باشد.
بررسی این شاخص نشان می دهد که در حال حاضر، گران ترین قیمت مسکن نسبت به درآمد در کشور سوریه است. به نحوی که عدد آن به ۸۸ رسیده است. به این معنی که اگر یک خانواده فرضا هیچ نخورد و نپوشد و خرجی نداشته باشد، با پس انداز کل درآمدش، باید ۸۸ سال صبر کند که در این کشور صاحب خانه شود.
در فهرست گران ترین قیمت مسکن به نسبت درآمد افراد، کشور غنا و جامائیکا در مقام های دوم و سوم هستند. از طرفی دیگر، وجود کشور چین در فهرست ششمین کشور دنیا از لحاظ گرانی مسکن نسبت به درآمد، عجیب است. یک شهروند چینی باید ۳۸ سال صبر کند و درآمد خود را پس انداز نماید تا قادر به خرید یک خانه ۹۰ متری با امکانات متوسط شود.
البته خیلی ها در نگاه اول به این قضیه، چنین برداشت می کنند که جمعیت بسیار بالای کشور چین باعث افزایش قیمت مسکن شده است. اما به نظر می آید که بیش از اثرگذاری عامل جمعیت، با سیاست های اشتباه دولت چین در ساماندهی بازار مسکن مواجه هستیم که نتوانسته است این معضل را برطرف کند.
صحت این گزاره زمانی قطعی می شود که در کشوری مثل هندوستان که دارای جمعیت بالایی است، خانواده ها می توانند بعد از پس انداز درآمد خود به مدت ۷.۴ سال، یک خانه ی ۹۰ متری خریداری کنند. به همین علت است که جایگاه کشور هند در این فهرست ۱۱۳ تایی، جایگاه عالی ۹۶ است.
در این میان، وضعیت کشور ما نیز از این لحاظ تعریف چندانی ندارد. به خصوص در سال های اخیر که قیمت ملک در ایران به شدت بالا رفته است و درآمد مردم نیز مدام در حال کاهش و کوچک تر شدن است. به این ترتیب ایران نیز به جمع ۱۰ کشور گران دنیا از لحاظ نسبت قیمت مسکن به درآمد رسیده است. در واقع اگر یک خانواده ی ایرانی ۲۹ سال تمام درآمد خود را پس انداز کند در نهایت می تواند یک خانه ی ۹۰ متری بخرد.
البته اصلا نباید فراموش کرد که این اعداد و ارقام در شهرهای مختلف متفاون است و در کلانشهرها، وضعیت پیچیده تری و سخت تری دارد. در واقع این زمان برای شهرهای بزرگ بیشتر از ۳۰ سال است. به این معنی که این عدد در ایران به بیش از دو برابر میانگین جهانی رسیده است.
از طرفی دیگر بررسی وضعیت مسکن در کشورهای حوزه خلیج فارس نشان می دهد که همسایه های ایران از این بابت، وضعیت مطلوبی دارند. در واقع کشورهای امارات و عربستان تنها کافیست ۳ سال درآمد خود را پس انداز کنند تا قادر به خرید خانه باشند و همین مسئله، آن ها را در فهرست کشورهایی قرار داده است که خرید خانه در آن بسیار راحت است.
این نسبت در کشور ما حدود ۱۰ برابر است. مثلا فرض کنید که متوسط قیمت خرید یک ملک در تهران به جای ۴ میلیارد تومان، تنها ۴۰۰ میلیون تومان باشد. در حقیقت برای ساکنین کشورهای امارات و عربستان، خرید خانه همین قدر ساده و راحت است.
اوضاع مسکن در کشور آمریکا نیز کاملا مطلوب است. در حقیقت برای خرید یک خانه ی ۹۰ متری در آمریکا، تنها لازم است که یک شهروند آمریکایی، درآمد خود را به مدت ۴.۵ سال پس انداز کند.
تمام این نکات نشان می دهد که اوضاع بازار مسکن در ایران به هیچ وجه مطلوب نیست و بیشتر ساکنین آن دچار فقر مسکن شده اند.