حالا که زمان انتظار برای خانه دار شدن در تهران به بیش از نیم قرن رسیده، این سوال مهم تر از همیشه می شود: چرا وضعیت مسکن به اینجا کشیده شد؟
به گزارش پرشین سازه ، بهترین روزهای بازار مسکن برای ایرانیان در سال ۷۸ رقم خورد. در آن سال ها، اگر یک خانواده ایرانی ۴۰ درصد درآمد خود را پس انداز می کرد، بعد از ۱۱ سال قادر به خرید یک واحد ۷۰ متری در یک محله متوسط تهران می شد اما سال هاست که از آن روزهای خوش می گذرد و حالا یک خانوار تهرانی برای خرید همان خانه، باید بیش از ۵۰ سال صبر کنند و تمام پس انداز خود را به این امر اختصاص دهند.
وقتی که صحبت از نیم قرن انتظار می شود، معنای تلویحی آن، این است که یک خانواده تهرانی هرگز در طول زندگی خود، رنگ خانه دار شدن را نمی بیند. واقعیت اینجاست که در سال های اخیر، حتی سن ورود به بازار کار نیز پایین آمده و دهه هشتادی ها هم به بازار کار آمده اند و بعد از سن ۲۲ سالگی و دریافت مدرک کارشناسی، جذب بازار شده اند اما باز هم، تفاوتی در روند خانه دار شدن آن ها ایجاد نشده است. یک دهه هشتادی، با فرض پس انداز سالانه ۴۰ درصدی، در سن ۷۲ سالگی می تواند خانه دار شود.
این در حالیست که سن امید به زندگی در میان ایرانیان، ۷۳ سالگی است. به این معنی که اساساً خیلی از این افراد، لذت صاحبخانه بودن را نخواهند چشید و به دیار باقی می روند.
دولت ها برای مسکن مردم چه کردند؟!
فهم چنین واقعیت هایی برای خیلی از مردم سخت است و این سوال را مطرح می کند که در طی سال های گذشته، دولت های مختلف چه کاری برای مسکن مردم انجام داده اند؟ اولین داده های مربوط به بازار مسکن از ابتدای سال ۷۰ است. در آن زمان، مرحوم هاشمی رفسنجانی روی کار بود. بر اساس آمارهای آن زمان، مدت زمان انتظار برای خانه دار شدن ۱۵ سال بود اما با روی کار آمدن دولت اصلاحات، این مدت زمان کاهش پیدا کرد، چرا که رشد درآمدها بیش از افزایش قیمت مسکن بود. به این ترتیب در دوره هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی، مدت زمان انتظار برای خانه دار شدن به ۱۴ سال رسید.
البته در این میان، سال ۷۸ این مدت زمان کمتر شد و به ۱۱ سال رسید اما این روند دیری نپایید و به دلیل کوچ سرمایه ها از بازار مسکن و سرکوب ارزی، وضعیت خانه دار شدن سخت تر شد و قیمت ها روند صعودی پیدا کردند. از همان زمان بود که بذر گرانی مسکن کاشته شد و تا به امروز نیز ادامه پیدا کرده است.
بعد از دوره خاتمی، نوبت به دولت احمدی نژاد رسید که علیرغم افزایش تولید مسکن، روند خانه دار شدن مردم سخت تر شد. در طی دوره هشت ساله احمدی نژاد، مدت زمان انتظار برای صاحبخانه شدن به ۲۲ سال افزایش پیدا کرد. به این معنی که ناگهان این مدت زمان، هشت سال بیشتر شد.
دولت روحانی نیز به این زمان، ۳ سال دیگر اضافه کرد و در دوره ایشان، افراد برای خانه دار شدن باید ۲۵ سال صبر می کردند. البته در دوره روحانی شامل دو روی یک سکه بودیم. در چهار سال اول، ثبات خوبی بر بازارها حاکم بود و با امضای قرارداد برجام، رونق اقتصادی ایجاد شد. این وضعیت منجر به افزایش درآمد خانوارها شد و دسترسی آن ها به مسکن بیتشر گردید اما این وضعیت دیری نپایید و با لغو برجام، تورم سنگینی در بازار ایجاد شد و رشد اقتصادی منفی گردید. ناگهان مدت زمان انتظار برای خانه دار شدن با شتاب عجیبی افزایش یافت و قیمت ها به پرواز درآمدند.
با پایان دوره روحانی، افراد برای خانه دار شدن باید ۳۰ سال منتظر می ماندند. در دولت سیزدهم نیز همین روند سریع ادامه پیدا کرد و انتظار برای خانه دار شدن را به ۴۴ سال رساند. حالا هم این عدد به نیم قرن رسیده است و عملاً خیلی از افراد را از صاحبخانه شدن نااُمید ساخته!
رویای خانه دار شدن، خیلی دور و دراز
واقعیت اینجاست که در سال های اخیر، نوسانات شدید قیمتی و جا ماندن درآمدها از تورم مسکن باعث شده که رویای خانه دار شدن برای خیلی از خانواده های ایرانی، رویایی دور و دراز باشد. در کنار این موضوع، باید به سیاست های غلط اقتصادی نیز اشاره کرد که به تورم دامن زده!
تورم بالا باعث شده که خیلی از مردم برای حفظ سرمایه های خود به بازار مسکن بیایند و به این ترتیب، آن را به یک کالای سرمایه گذاری تبدیل کنند. از سوی دیگر، سیاست هایی که در این حوزه دنبال می شود، اصلاً درست و منطقی نیست. مثلا در شرایطی که افراد توان خرید مسکن ندارند، ساخت واحدهای بزرگ و لوکس غلط است؛ چرا که با نیاز جامعه همخوانی ندارد.