برای درک دقیق و بهتر وخامت اوضاع مسکن، کافیست که درآمد یک سال را بسنجیم و ببینیم که برای خرید چند متر خانه در تهران کافی خواهد بود. نتیجه حقیقتاً ترسناک و غیرقابل باور است و نشان می دهد که در طی دهه گذشته، چه بلایی بر سر قدرت خرید مردم آمده است.
به گزارش پرشین سازه ، تقاضای انباشت شده در بازار مسکن، تورم شدید نهاده های ساختمانی و افزایش دستمزد نیروهای کار باعث شده که قیمت مسکن پایین نیاید و هر روز بر آن افزوده شود. از سوی دیگر، تورم عمومی نیز مشکلات را بیشتر کرده و در نهایت، مردم را از نیاز اساسی خود محروم کرده است.
بر اساس قیمت های ارائه شده توسط نهادهای رسمی، مجموع حقوق پایه یک سال در سال ۱۴۰۲، برای خرید ۱ متر مسکن در تهران هم کافی نیست. این در حالیست که امسال قیمت واحدهای مسکونی پایتخت بالاتر هم رفته و احتمالاً قدرت خرید حقوق یک ساله پایین تر هم آمده است.
با پایه حقوق یک سال، نهایتا می توان ۸۴ سانتی متر مسکن خرید! همین عدد نشان می دهد که وخامت اوضاع خیلی بالاست و در طی سی سال گذشته، چنین عددی بی سابقه است.
از سال ۷۰ تا به امروز، این کمترین قدرت خریدی است که ساکنان پایتخت داشته اند. در سال ۷۸، این نسبت ۲.۵ متری بود. یعنی با کف حقوق آن سال، می توانستیم ۲.۵ متر مسکن بخریم. در طی دهه گذشته و با افزایش پیاپی قیمت مسکن، این قدرت خرید دستخوش تغییراتی جدی شد و حالا، هیچ خانواده ای که کف درآمد را دریافت می کند، امیدی به خرید مسکن در تهران را ندارد.
واقعیت اینجاست که اگر همگام با رشد مداوم مسکن، دستمزدها هم بالا می رفت، این موضوع به این حد از بحران نمی رسید اما در حالی که قیمت مسکن با رشدهای سالانه بیش از ۵۰ درصد مواجه می شد، دستمزدها در حد ۲۵ درصد رشد می کرد. همین عامل باعث شد که کف حقوق هر ساله از تورم مسکن جا بماند و به این ترتیب، قدرت خرید مسکن تا این حد استثنائی پایین بیاید.
از سوی دیگر، تقاضای انباشته مسکن بسیار بالاست و همین عامل سبب می شود که هر ساله بر متقاضیان مسکن افزوده شود. در سیستم عرضه و تقاضا، هرچقدر که تقاضای یک محصول نسبت به عرضه آن بالاتر باشد، قیمت نیز بالاتر می رود. در نتیجه طبیعی است که امروز با چنین قیمت هایی در بازار مسکن مواجه هستیم.
سمت عرضه به شدت محدود شده و به دلیل عدم توجه مسئولین امر نسبت به ساخت و ساز، کمبود مسکن وجود دارد. حالا کار به جایی رسیده که قدرت خرید نسبت به سال های ۷۰، یک سوم بشود. به عبارت دیگر، خرید خانه برای ساکنان امروز تهران، سه برابر سخت تر شده است.
بررسی آمارها نشان می دهد که دریافت مجوز ساختمان سازی در تهران به شدت کمتر شده و همین عامل نشان می دهد که با چه وضعیتی در ساخت و ساز مواجه هستیم. در ۱۰ سال اخیر، مجموع واحدهای ساخته شده از پروژه های مسکونی سال ۹۰ و ۹۱ کمتر بوده است. وقتی عرضه تا به این حد محدود شود، طبیعی است که انباشت تقاضا رخ می دهد و قیمت ها پایین نخواهد آمد.
متقاضیان مسکن تا به خود بیایند و قدرت خرید خود را ترمیم کنند، قیمت مسکن یک بار دیگر جهش پیدا کرده و باز هم از دسترس دور می شود. البته در طی دهه گذشته، سال هایی مثل سال ۹۵ قدرت خرید به واسطه برجام کمی بهبود پیدا کرد و به محدوده ۲.۲ متر رسید اما بعد از لغو برجام، وضعیت نه تنها عقبگرد داشت، بلکه به بدترین حالت خود رسید.
اولین واکنش بازار مسکن نسبت به این شرایط، رکود است. حالا دو سال می شود که بازار مسکن پایتخت و دیگر شهرهای ایران راکد شده اما این موضوع به معنای ترمیم قدرت خرید مردم نیست، چرا که رشد رکودی مسکن متوقف نشده است. تقاضای انباشته، افزایش هزینه های ساخت و ساز و دیگر عوامل از جمله تورم عمومی اجازه نمی دهد که قیمت ها تعدیل شود و شرایط به حالت ثبات برسد.
در حال حاضر، بانک های کشور سود سالانه ۳۰ درصدی ارائه می کنند که هیچگونه ریسکی ندارد. به همین دلیل، اگر ساختمان سازی بیش از ۳۰ درصد سود نداشته باشد، اساساً برای سازندگان به صرفه نیست. همین عامل سبب شده که در سال های گذشته دچار کمبود ساخت و ساز شویم.
وقتی که یک سازنده آغاز به کار می کند، نزدیک به دو سال باید زمان بگذارد. بنابراین حاشیه سود مورد انتظار وی، چیزی حدود ۱۰۰ درصد است. از آنجایی که قیمت ها بالا رفته و قدرت خرید پایین آمده، اساساً امکان چنین حاشیه سودی برای سازندگان وجود ندارد و به همین دلیل، بازار را ترک کرده اند و سرمایه های خود را به جاهایی مثل بانک ها سپرده اند.