پایتخت ایران، با چالشی عمیقتر از ترافیک یا آلودگی هوا مواجه است؛ فرونشست زمین در برخی مناطق تهران تا عمق ۳۰ سانتیمتر رسیده است. به گفتهی احمد کرمیراد، عضو هیئتمدیرهی انجمن سازههای فولادی، بیش از ۶۰ درصد از آب تهران از طریق چاهها تامین میشود؛ روندی که پیامد آن چیزی جز تخریب تدریجی بستر زمین نیست. اما این بحران تنها به فرونشست ختم نمیشود؛ نوع سازههایی که در ساختوساز شهری به کار میروند، یکی از عوامل پنهان در افزایش مصرف آب هستند.
به گزارش پرشین سازه ، کرمیراد با اشاره به تفاوت فاحش میان سازههای فولادی و بتنی میگوید: در حالی که تولید فولاد و سیمان هر دو نیازمند مصرف آب هستند، در مراحل ساخت سازههای بتنی، مصرف آب دو تا سه برابر بیشتر از سازههای فولادی است. نکتهی نگرانکننده آنجاست که برای عملآوری بتن، غالبا از آب آشامیدنی یا منابعی استفاده میشود که قابلیت تبدیل آسان به آب شرب را دارند؛ و این، در شرایطی که کشور با بحران کمآبی دستوپنجه نرم میکند، جای تامل جدی دارد.
هزینهای که فقط مالی نیست
در نگاه اول، ممکن است افزایش قیمت سازهی فولادی در هر مترمربع، مانعی برای استفادهی گستردهتر از آن باشد. اما آیا این تفاوت هزینه در مقایسه با مزایای بلندمدت آن، همچنان توجیهناپذیر است؟ سازههای فولادی با طول عمر بالای ۱۰۰ سال، در مقابل سازههای بتنی با عمر مفید ۲۰ تا ۲۵ سال، نه تنها دوام بیشتری دارند، بلکه تولید نخالههای ساختمانی را نیز به حداقل میرسانند. نخالههایی که برای تجزیهشدن به صدها سال زمان نیاز دارند، در حالی که منابع طبیعی کشور همین امروز هم در معرض نابودیاند.
از منظر زیستمحیطی نیز، کاهش تولید بتن و تکیه بر سازههای جایگزین همچون فولاد، میتواند بخشی از فشار بر منابع آب و زمین را بکاهد. همچنین، استخراج بیرویهی شن و ماسه از بستر رودخانهها در مناطق اطراف تهران، از جمله شهریار، رباطکریم و پرند، تنها برای تامین مواد اولیهی بتن، نشان از بهایی دارد که طبیعت برای سازههای پرمصرف امروز میپردازد.
آیا وقت تغییر نرسیده است؟
با وجود این چالشها، انبوهسازان هنوز تمایلی جدی به استفاده از سازههای فولادی ندارند. دلیل آن چیست؟ هزینهی اولیهی بالاتر. اما واقعیت آن است که بسیاری از این پروژهها با سرمایههای عمومی و از طریق پیشفروش تامین مالی میشوند. در چنین شرایطی، حمایت دولت و وزارت راه و شهرسازی برای ایجاد مشوقهای مالی جهت استفاده از روشهای نوین ساختوساز، ضرورتی حیاتی دارد.
مقایسهی سادهای کافیست: برای تولید هر مترمکعب بتن، حدود ۲۵۰ لیتر آب مصرف میشود. در پروژهای ۱۰ هزار واحدی با متراژ ۱۰۰ متر، بیش از ۱۲۰ میلیون لیتر آب مصرف میشود؛ آبی که شاید میتوانست زندگی دهها هزار نفر را در روزهای گرم تابستان نجات دهد.
از سوی دیگر، هزینهی واقعی آب در پروژهها چندان محسوس نیست، چرا که بهای آن به مراتب پایینتر از ارزش واقعیاش دریافت میشود. همین مسئله، انگیزهای برای صرفهجویی باقی نمیگذارد.
ساختوساز فردا را از امروز بسازیم
زریننژاد، دیگر عضو انجمن سازههای فولادی، نیز هشدار میدهد که بحران آب باید نقش کلیدی در تصمیمگیریهای ساختوساز ایفا کند. او پیشنهاد میدهد کاهش تدریجی تولید بتن، به عنوان یک راهکار عملی در دستور کار قرار گیرد. در کنار این پیشنهاد، نگاه بلندمدت به توسعهی آبشیرینکنها در شمال و جنوب کشور نیز ضرورتی اجتنابناپذیر است، هرچند که زمانبر خواهد بود.
اما در کوتاهمدت، تنها یک راهکار در دسترس است: بازنگری فوری در الگوی ساختوساز و کاهش وابستگی به بتن. سازههای فولادی، با مصرف پایینتر منابع، مدیریت سادهتر در محل پروژه و عمر مفید بالاتر، میتوانند همزمان با صرفهجویی در آب و سرمایه، افق تازهای در صنعت ساختمانسازی ایران ترسیم کنند.
بحران فرونشست و کمآبی در تهران و دیگر شهرهای ایران، تنها با اصلاح سیاستهای ساختوساز و تغییر رویکرد در انتخاب مصالح قابل کنترل است. اکنون که قیمت تمامشده ساختوساز برای دهکهای پایین به حدود ۱۵ میلیون تومان در هر مترمربع رسیده، پرسش اصلی این است: آیا وقت آن نرسیده است که به جای ساخت ارزانقیمت، به سمت ساخت پایدار و هوشمندانه حرکت کنیم؟