تصویر امروز اقتصاد ایران، بیش از آنکه بر پایه تولید و سرمایهگذاری در زنجیرههای صنعتی بنا شده باشد، بر محور مصرف نهایی میچرخد. دادههای رسمی از ماتریس حسابداری اجتماعی بانک مرکزی مربوط به سال ۱۳۹۵ که توسط مرکز پژوهشهای مجلس تحلیل شدهاند، نشان میدهند که بیش از دو سوم تقاضا در اقتصاد کشور از سوی مصرفکنندگان نهایی شکل میگیرد. این بدان معناست که در ایران، مصرف نقش اصلی را در تحریک اقتصاد ایفا میکند؛ نه تولید.
به گزارش پرشین سازه ، در ساختار اقتصادیای که تقاضای نهایی غالب است، محصولات تولید شده عمدتا به طور مستقیم توسط مصرفکنندگان مصرف میشوند و نه به عنوان ورودی برای تولید محصولات دیگر. چنین الگویی نه تنها رشد پایدار اقتصادی را با چالش مواجه میکند، بلکه بیانگر آن است که زنجیرههای تولید هنوز در مرحلهای ابتدایی قرار دارند و نتوانستهاند ارزش افزوده بالاتری برای اقتصاد خلق کنند.
تولید برای مصرف یا تولید برای تولید؟
نگاهی به دادههای تفکیکی در شش بخش اصلی اقتصاد ایران شامل خدمات، ساختمان، معادن، نفت و گاز، کشاورزی، صنایع و آب، برق و گاز، نشان میدهد که در پنج مورد از این بخشها، سهم مصرف نهایی بیشتر از مصرف واسطهای است. برای مثال، در بخش خدمات، حدود ۷۳ درصد از تقاضا مربوط به مصرف نهایی و تنها حدود ۲۷ درصد به تقاضای واسطهای مربوط میشود. این سهم در بخش ساختمان به رقم چشمگیر ۹۰ درصد برای تقاضای نهایی میرسد؛ یعنی تولیدات این حوزه عمدتا برای استفادهی مستقیم مصرفکنندگان تولید میشوند و نه به عنوان ورودی برای سایر فعالیتها.
همچنین در بخش معادن، نفت و گاز نیز حدود ۷۳ درصد از تولیدات به مصرف نهایی اختصاص دارد. این موضوع زمانی نگرانکنندهتر میشود که بدانیم این منابع انرژی که بسیار ارزشمند و محدودند، به جای تغذیه صنایع تولیدی و ایجاد ارزش افزوده، مستقیما به مصرف میرسند. در کشاورزی نیز الگوی مشابهی برقرار است؛ بیش از ۷۵ درصد از تولیدات این بخش توسط مصرفکنندگان نهایی مصرف میشوند و تنها حدود ۲۵ درصد در تولید دیگر کالاها نقش دارند.
تنها بخشی که در آن مصرف واسطهای بر مصرف نهایی پیشی گرفته، بخش آب، برق و گاز است. در این بخش، حدود ۶۳.۵ درصد از تولیدات به مصرف واسطهای اختصاص دارد. این امر نشاندهندهی آن است که دستکم در این حوزه، تولیدات انرژی نقش موثرتری در پیشبرد تولید و صنایع دارند.
در بخش صنایع، هرچند تقاضای نهایی هنوز اندکی بیشتر از تقاضای واسطهای است (حدود ۵۳ درصد در برابر ۴۷ درصد)، اما نسبت نزدیکتر این دو نوع تقاضا نسبت به سایر بخشها، نویدبخش ظرفیتهایی برای رشد تولید و صنعتیسازی در صورت سرمایهگذاری و سیاستگذاری مناسب است.
راه برونرفت از اقتصاد مصرفمحور
اقتصادهایی که به مصرف نهایی وابستگی شدید دارند، معمولا در برابر تکانههای خارجی آسیبپذیرترند و توان خلق اشتغال پایدار و رشد بلندمدت ندارند. بر همین اساس، نهادهای پژوهشی تاکید دارند که اگر ایران میخواهد از چرخه مصرفگرایی خارج شود و به سوی اقتصاد تولیدمحور حرکت کند، باید بهصورت هدفمند سهم تقاضای واسطهای را افزایش دهد.
این افزایش تنها با تقویت صنایع پاییندستی، سرمایهگذاری در فناوریهای نوین و توسعه زنجیرههای ارزش ممکن است. وقتی تولیدات بخشهایی مانند نفت، کشاورزی یا معادن به عنوان مواد اولیه در صنایع دیگر استفاده شوند، نه تنها ارزش افزوده بالاتری خلق میشود، بلکه اشتغالزایی و رشد اقتصادی پایدار نیز تضمین خواهد شد.
توسعه زیرساختها، سیاستگذاری صنعتی هوشمندانه و اصلاح نظام توزیع منابع از جمله ابزارهایی هستند که میتوانند به این تحول ساختاری کمک کنند. در غیر اینصورت، اقتصاد ایران همچنان در دور باطل مصرف گرفتار خواهد ماند؛ چرخهای که تولید را به حاشیه رانده و مسیر توسعه را دشوارتر میسازد.