حالا که اقدامات داخلی برای کنترل بازار مسکن و کمک به مستاجران چاره ساز نیست، شاید بهتر باشد که نیم نگاهی به تجربه های مقرون به صرفه برخی از کشورها در کنترل بازار مسکن بندازیم.
به گزارش پرشین سازه ، بازار مسکن مدت هاست که دچار آشفتگی های متعدد شده و تمام اقدامات قبلی و فعلی برای نجات آن، بی فایده بوده است. مسکن از آن شاخص هایی است که نمی توان آن را کنار گذاشت و جزو نیازهای اساسی بشر می باشد. در تمام کشورها، دولت وظیفه دارد که مسکن مناسب برای شهروندان خود تامین کند.
سال هاست که مشکلاتی مثل تورم، گرانی زمین، کمبود فناوری های نوین و ناکارآمدی های مدیریتی باعث شده که وظایف دولت در تامین مسکن به طور کامل محقق نشود و این نیاز اساسی، هر روز دورتر از دسترس مردم قرار بگیرد.
در بیشتر کشورهای پیشرفته دنیا، از سیاست های مسکن مقرون به صرفه استفاده می کنند تا علاوه بر حل مشکل مسکن، رشد اقتصادی خود را نیز بالاتر ببرند. به همین دلیل است که کارشناسان داخلی بارها تاکید کرده اند که برای حل بحران مسکن باید به تجارب جهانی نگاه کرد.
در اوایل قرن بیستم، کشورهای صنعتی اروپا، طرح مسکن اجتماعی را راه اندازی کردند. اصلی ترین هدف آن ها، این بود که در نهایت مسکنی مناسب و درخور برای اقشار کم درآمد جامعه بسازند. نکته اینجاست که وقتی از مسکن مناسب در این طرح صحبت می شود، منظور این نیست که صرفاً سقفی بالای سر شهروندان باشد. بلکه در نهایت خانه هایی ساخته شد که علاوه بر آسایش و امنیت خانوار، دسترسی به زیرساخت های ضروری و محیط زیستی سالم را نیز فراهم می کند.
در تمام دنیا، سیاست های مختلفی برای تامین مسکن اجرا می شود که در صورت موفقیت آمیز بودن، می تواند اثری مثبت روی جامعه و سلامت روان عموم داشته باشد. متاسفانه سال هاست که جامعه ایرانی از این موضوع محروم بوده و تمام سیاست هایی که تا به امروز برای بهبود وضعیت اتخاذ شده، فاقد کارایی لازم بوده است.
یکی از پژوهشگران حوزه شهرسازی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرقدس تحقیقی درباره سیاست های جهانی مسکن مقرون به صرفه انجام داده است. امیرحسین پورجوهری به همراه یکی از همکاران خود، بعد از بررسی تجارب دنیا در خصوص مسکن به صرفه، راهکارهایی برای بهبود وضعیت مسکن کشور ارائه کرده است.
نتایج این تحقیق نشان می دهد که در کشورهای مختلفی، سیاست مسکن مقرون به صرفه اجرا شده، منتها هر یک از این کشورها، شکل تازه ای به این سیاست داده اند. مثلاً در کشور انگلستان، مدیریت محلی و شهری، نقشی مهم در حمایت از توسعه دهندگان مسکن اجتماعی داشته است و همچنین، برنامه های مالی مشخصی برای حمایت از آن ها اجرا می شود.
در کشور آلمان، زمین دولتی با قیمت ارزان در اختیار سازندگانی قرار می گیرد که قادر به ساخت مسکن ارزان و به صرفه هستند. بعد از آن، معافیت های مالیاتی نیز شامل حال این سازندگان خواهد شد.
در کشور آمریکا، اصل و بنیان مسکن اقتصادی، بانک ها و نهادهای مالی هستند که به خریداران مسکن اجتماعی، وام بلندمدت ارزان قیمت اعطا می کنند تا به این ترتیب، امکان خانه دار شدن را برای فقیرترین اقشار جامعه نیز مهیا سازند.
البته واقعیت اینجاست که تمام سیاست های مسکن ارزان و به صرفه موفق نبوده است. مثلاً در کشور ترکیه، واحدهای مسکونی لوکس ساخته شد و به اقشاری که درآمد بالایی داشتند، فروخته شد تا از محل آن، هزینه ساخت مسکن برای اقشار کم درآمد تامین شود اما این سیاست چندان موفقیت آمیز نبود و مشکلات زیادی را ایجاد کرد.
در کشور چین نیز، سیاست های موجود باعث شد تا مهاجران کم درآمد، امکان دسترسی به مسکن را نداشته باشند و به این ترتیب، یک تبعیض فراگیر رخ داد. نکته مهم مربوط به تحقیقات امیرحسین پورجوهری این است که پیشنهادات ارائه شده، باید با توجه به نیازها و شرایط مسکن در ایران، بومی سازی شوند. در کشور ما، مسکن فقط یک سرپناه برای استراحت و خوابیدن نیست، بلکه با توجه به فرهنگ و ساختار اجتماعی ما، جایی برای زندگی اجتماعی و خانوادگی نیز به شمار می رود.
به همین دلیل است که باید سیاست های جهانی مسکن با در نظر گرفتن شرایط فرهنگی و اجتماعی داخلی، تنظیم و اجرا شوند. در تحقیق مزبور تاکید شده که باید اقشار کم درآمد را توانمند ساخت و از سیاست های مشارکتی برای حل معضل مسکن استفاده کرد.
از دیگر راهکارهای پیشنهادی در تحقیقات آقای پورجوهری، استفاده از تکنولوژی های مدرن در ساخت و ساز و نوسازی مناطق فرسوده است. سیاستگذاران کشور برای حل معضل مسکن باید به چنین تحقیقاتی توجه داشته باشند.