تقریبا هیچ یک از جنبه های زندگی معیشتی مردم نیست که دچار بحران نشده باشد. بیشتر بخش های جامعه از تامین هزینه های زندگی خود عاجز هستند. از خرید مرغ و گوشت گرفته تا خرید مسکن!
مدت هاست که کارشناسان می گویند خرید مسکن برای قشر عظیمی از جامعه تبدیل به رویا و آرزو شده است. بررسی ها هم نشان می دهد بیشترین نارضایتی مردم از حوزه های نان و مسکن است. طرح ها و راهکارهایی که دولت برای بهبود اوضاع در پیش گرفته نیز، نتوانسته است تا امروز مشکلات مردم در این دو حوزه را حل و فصل کند.
به گزارش پرشین سازه ، تقریبا تمام دولت های جمهوری اسلامی، ساخت مسکن را به یکی از هدف های اصلی خود تبدیل کردند. اما کمتر دولتی نتوانسته است تا امروز، ریشه ی این مشکل را به درستی شناسایی کرده و آن را رفع کند.
ده ها راهکار و طرح مختلف از رئیس جمهورهای مختلف ارائه شده تا بتوانند معضل مسکن را حل کنند. اما واقعیت این جاست که هیچ یک موفق نبوده اند و هنوز هم در کشور، با کمبود جدی مسکن رو به رو هستیم.
در دولت های نهم و دهم، محمود احمدی نژاد طرح مسکن مهر را کلید زد. این طرح با هدف ساخت مسکن برای طبقات مستضعف جامعه آغاز به کار کرد. در آن زمان، هر بشکه نفت به قیمت ۱۲۰ دلار فروخته می شد و درآمد سرشاری را وارد خزانه ی دولت می کرد. گرچه انتظار می رفت که با چنین درآمدی، ساخت مسکن به خوبی و خوشی ادامه پیدا کند، اما مسکن مهر یکی از طرح های شکسته خورده از آب درآمد.
کیفیت بسیاری از واحدهای مسکن مهر بسیار پایین است و هنوز هم برخی از واحدهای آن به متقاضیان خود تحویل داده نشده است! در نتیجه نمی توان گفت که مسکن مهر توانست معضل مسکن را حل و فصل کند.
از سوی دیگر، موضوع افزایش قیمت در طول زمان نیز مطرح بود. از آن جایی که ساخت و ساز این واحدها بسیار طول کشید، مشمول افزایش قیمت شدند. در نتیجه، عملا بسیاری از کسانی که سال ها بود در انتظار دریافت واحدهای خود بودند، به دلیل افزایش شدید قیمت ها ناچار به فروش امتیاز خود شدند.
واحدهای مسکونی طرح مهر، تنها با این دو مشکل دست و پنجه نرم نمی کنند. فهرست معضلات این واحدها حسابی طویل و عریض است. خیلی از این واحدهای مسکونی در حواشی شهرها ساخته شده اند. جایی که امکانات و زیرساخت خاصی وجود ندارد. بنابراین طبیعتا استقبال چندانی از آن ها به عمل نیامد.
علاوه بر این، بیشتر این زمین هایی که واحدهای مسکن مهر در آن ساخته شده اند، اصلا مناسب انبوه سازی نیستند. در نتیجه معمولا چنین واحدهایی مورد استقبال عموم قرار نمی گیرند.
البته گاه و بیگاه خبرهایی از رونق خرید و فروش یا اجاره ی این واحدها به گوش می رسد اما بیشتر این خریدها، جنبه ی سرمایه گذاری دارند و در نهایت به دست مصرف کننده نمی رسد.
در دولت سیزدهم و طرح نهضت ملی مسکن نیز، اوضاع بهتر نبوده است. حالا که دو سال از آغاز ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی می گذرد، می توان کارنامه ی وی را در خصوص ساخت مسکن بررسی نمود.
وعده ی ساخت ۴ میلیون واحد مسکونی در طی چهار سال، البته خیلی از کارشناسان و فعالین بازار را قانع نکرد. خیلی از این افراد می گفتند که ساخت این تعداد واحد مسکونی در طی چهار سال و با این امکانات، امکان پذیر نیست. حالا که دو سال از آغاز این طرح گذشته و خبری از واحدهای مسکونی نیست، به نظر می آید که حق با آن ها بوده است.
البته در این میان نباید از جهش قیمت ها به سادگی عبور کرد. در طی این دو سال شاهد بودیم که تورم بسیار بالا رفت و نارضایتی عمومی را فراهم آورد. این موضوع در خصوص افرادی که درآمد ثابت داشتند، بیشتر دیده می شد چرا که درآمد ماهیانه شان دیگر کفاف هزینه های زندگی و به خصوص مسکن را نمی داد.
در حال حاضر، آمارها نشان می دهد که خانوارهای ایرانی ناچارند ۴۰ الی ۵۰ درصد درآمد خود را صرف هزینه های مسکن کنند.
در کنار موضوع مسکن، بحث تهیه و تامین نان نیز جان خیلی از افراد جامعه را به لب رسانده است. خیلی از افراد باورشان نمی شد که در مدت زمانی کوتاه، قیمت نان تا این حد بالا رود. اما نگاهی جزئی به مشکلاتی مثل قاچاق آرد، پرداخت الکترونیکی قیمت نان و..نشان می داد که باید در انتظار بحرانی شدن این مشکل باشیم.
موضوع مسکن و نان، دو شاخص بسیار مهم در زندگی افراد هستند که نمی توان به سادگی از آن ها عبور کرد. هر یک از این دو شاخص دچار مشکل شوند، زندگی فرد دچار اختلال می شود.
واقعیت این جاست که در حوزه ی مسکن، مردم بیشتر بحران ها را دیده اند. از گرانی افسارگسیخته ی مسکن گرفته تا جهش سرسام آور اجاره بها!
خیلی از تهرانی ها ناچار شده اند به حواشی شهر و حتی استان البرز، نقل مکان کنند. فاصله ی طبقاتی میان شمال و جنوب پایتخت بسیار بالا رفته و علاوه بر این، بیشتر خانواده ها ناچار شده اند به خانه هایی بدون امکانات نقل مکان کنند.
کارشناسان می گویند که با وعده و حرف نمی توان این مشکلات را برطرف کرد. در حال حاضر مقصر اصلی گرانی های موجود، تغییر نرخ دلار است. اما سیاست های کنونی می خواهد اقتصاد کشور را دلار زدایی کند. باید در انتظار بمانیم و ببینیم که این راهکار به کجا می رسد.
طبیعتا تا آن زمان، چرخه ی طبیعی معیشت خیلی از افراد مختل خواهد شد و مشکلات حوزه ی مسکن افزایش پیدا می کند.