حتی بدبین ترین کارشناسان مسکن در اوایل دهه ۹۰ هم فکر نمی کردند که روزگاری وضعیت اجاره بهای مسکن به جایی برسد که مستاجران در آرزوی تمدید قراردادهای خود باشند و فکر خرید خانه را از سر بیرون کنند اما بر اساس گفته های بسیاری از واسطه های ملکی، در حال حاضر تنها خواسته مستاجران این است که قادر به تمدید قرارداد اجاره خود باشند یا اینکه بتوانند واحدی درخور شأن خود اجاره نمایند.
به گزارش پرشین سازه ، صرف نظر از خواسته ها و معیارهای ایده آل مستاجران، خیلی از این افراد ناچار شده اند با واقعیت بازار کنار آمده و به دنبال یافتن خانه ای متناسب با بودجه خود باشند. آمارهای بانک مرکزی نشان می دهد که در حال حاضر، بیشترین تقاضا برای واحد استیجاری، واحدهای ۴۰ الی ۶۰ متری هستند.
از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲، تیراژ تولید مسکن در ۳۱ استان کشور به شدت کاهشی بوده و از سوی دیگر، تورم مسکن نیز هر روز بالاتر رفته است.
آمارهای رسمی نشان می دهد که سهم بازار ساخت و ساز تهران نصف شده و در بسیاری از کلانشهرها و مراکز استان ها، یک تا دو واحد کاهش یافته است. بر اساس استانداردهای رایج و الگوهایی که در معماری منازل مسکونی در نظر گرفته می شود، برای یک خانواده ۵ نفره یا بیشتر، باید متراژ خانه ۱۲۰ الی ۱۵۰ متر باشد.
این متراژ برای یک خانواده ۴ نفره، ۹۰ الی ۱۲۰ متر است. برای خانواده های سه نفره نیز، متراژ ۷۰ الی ۹۰ متری را باید در نظر گرفت. تمام خانواده های یک الی دو نفره نیز باید خانه ای ۵۰ الی ۷۰ متری داشته باشند.
البته نباید فراموش کرد که متراژ واحدهای مسکونی بسته به فرهنگ، جغرافیا، سطح رفاه اقتصادی خانواده و فاکتورهای دیگر، ممکن است تغییر کند. بنابراین نمی توان معیار مشخص و واضحی را برای این موضوع در نظر گرفت اما به نظر می رسد که در حال حاضر و با توجه به گرانی مسکن، تمام این معیارها و استانداردها در حال تغییر است.
واقعیت اینجاست که مستاجر ایرانی، دیگر توان فکر کردن به معیارها و ایده آل های خود را ندارد و ناچار است که با توجه به توان مالی خود، خانه ای اجاره کند. برخی از واسطه های ملکی می گویند که در تابستان سال جاری، این وضعیت بدتر از همیشه شده است. مثلاً خانواده هایی به دفاتر املاک مراجعه کرده اند که با وجود چهار الی پنج نفره بودن، حاضر به اجاره واحدی با ۵۰ متر مربع متراژ و یک اتاق خواب بوده اند.
این نشان می دهد که وضعیت تا چه حد فاجعه بار شده و باید در انتظار عواقب و پیامدهای اجتماعی ناشی از این موضوع باشیم. علاوه بر تمام مشکلاتی که فعلا بر بازار اجاره مسکن سایه افکنده، باید به موضوع دیگری هم اشاره کرد: خیلی از مستاجران دیگر توان رهن کامل مسکن را ندارند و ناچارند در کنار مبالغ سنگین رهن، اجاره نیز پرداخت کنند.
کارشناسان ملکی می گویند که مستاجران برای رهن یک واحد ۵۰ متری، می توانند ۵ الی ۶ میلیون اجاره پرداخت کنند اما مسئله اینجاست که رهن این واحدها نیز کم نیست و از ۲۰۰ الی ۵۰۰ میلیون تومان می باشد.
مثلاً رهن و اجاره یک واحد ۵۶ متری در محله شاهد، به این ترتیب است: ۴۵۰ میلیون رهن و ماهانه ۱.۵ میلیون اجاره! در محله های دیگری مثل مجیدیه، قیمت رهن و اجاره بالاتر است. مثلا یک واحد ۵۲ متری در مجیدیه، ۲۰۰ میلیون رهن و ماهانه ۱۵ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اجاره دارد.
وضعیت در دیگر نقاط شرقی پایتخت نیز به همین ترتیب است. یک واحد ۶۰ متری در محله پیروزی با قیمت ۶۰۰ میلیون رهن کامل آگهی شده است. در محله های غربی تهران نیز تفاوت خاصی مشاهده نمی شود. مثلا در محله سلسبیل برای اجاره یک واحد ۶۰ متری باید ۴۳۰ میلیون تومان رهن و ماهانه ۱۰۰ هزار تومان اجاره پرداخت کنید. یک واحد ۵۳ متری در بریانک نیز با قیمت ۱۰۰ میلیون تومان رهن و ماهانه ۲.۵ میلیون اجاره آگهی شده است.
در محله های مرکزی تری مثل خواجه نظام الملک، باید مبلغ ۲۰۰ میلیون رهن و ۱۰ میلیون اجاره برای کرایه کردن یک واحد ۵۴ متری هزینه کنید. یکی از گران ترین محله های جنوب غرب تهران، محله نواب است که برای اجاره یک واحد ۴۵ متری در این محله، باید مبلغ ۷۰ میلیون رهن و ماهانه ۱۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان هزینه کنید.
با توجه به شرایط اجاره ها، مشخص است که چرا بسیاری از مستاجران دیگر توجهی به استانداردها و معیارهای خود ندارند. تنها چیزی که امروز برای مستاجران مهم است، این می باشد که قادر به تمدید اجاره خانه باشند یا اینکه با بودجه خود بتوانند ملکی درخور و مناسب اجاره کنند. استانداردها و معیارهای ایده آل، مدت هاست که قشر مستاجر را ترک کرده است!